Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-06@20:00:11 GMT

آموزش مستند نگاری همراه با نقد کتاب «هیاهوی سکوت»

تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۲۰۹۱۴

آموزش مستند نگاری همراه با نقد کتاب «هیاهوی سکوت»

از سوی نشر بعثت ۲۷ کتاب «هیاهوی سکوت» با حضور نویسنده جواد کلاته عربی اثر و مرتضی قاضی، منتقد آثار فرهنگ مقاومت مقاومت و دیگر چهره‌های شاخص فرهنگی همچون گلعلی بابایی به شکل کارگاهی نقد و بررسی شد.

به گزارش مشرق،  انتشارات بعثت ۲۷ به منظور آشنایی نویسندگان جوان و علاقمندان به آثار حوزه فرهنگ مقاومت چند وقتی است که جلسات نقد کتابی را به صورت کارگاهی و ماهانه برگزار می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در دومین جلسه این کارگاه نیز کتاب «هیاهوی سکوت» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

کتاب «هیاهوی سکوت» اثری به قلم جواد کلاته عربی است که در نشر بعثت ۲۷ منتشر شده است. این کتاب به زندگی شهید عباس ورامینی می‌پردازد و نقش‌های این شهید را در زمان ابتدای انقلاب و دوران جنگ به‌ویژه حضورش در ستاد عملیات لشکر ۲۷ محمد رسول الله مورد واکاوی قرار می‌دهد. کلاته عربی این کتاب را به روش مستند نگاری به رشته تحریر درآورده است.

در جلسه یاد شده کلاته عربی و مرتضی قاضی (منتقد آثار فرهنگ مقاومت) صحبت کردند و گلعلی بابایی از نویسندگان شاخص حوزه فرهنگ مقاومت اشاره‌هایی درباره شکل‌های مختلف مستندنگاری کرد. همچنین نویسندگان جوان و علاقمندانی به حوزه فرهنگ مقاومت نیز در این جلسه کارگاهی حضور داشتند.

تصویر ذهنی کلاته عربی از شهید ورامینی

در ابتدای این جلسه کلاته عربی با بیان اینکه از ابتدا آشنایی با شخصیت شهید عباس ورامینی نداشت و تنها یک چهره از او بر روی یک دیوار نقاشی شده در خیابان ولیعصر را در ذهن داشت گفت: هنگامی‌که در قفسه تحقیق شهدای [انتشارات] نام شهید ورامینی را دیدم آن تصویر فقط در ذهنم بود.

وی در ادامه افزود: این شهید در دو مقطع خوش درخشیده است. اول در زمان ابتدای انقلاب بود که ماجرای تسخیر لانه جاسوسی (سفارت سابق آمریکا) پیش آمد. این شهید در روز دوم تسخیرلانه به عنوان عنصری فعال حضور داشت. از روز دوم این ماجرا به عنوان شخصیتی اطلاعاتی و امنیتی در لانه جاسوسی حضور داشت و فعالیت‌های مهمی انجام داد. بعد از اینکه «زحمتکش» می‌رود، شهید ورامینی مسئول عملیات لانه می‌شود.

کلاته عربی با اشاره به دومین فعالیت مهم شهید ورامینی گفت: هنگامی‌که او وارد لشکر ۲۷ محد رسول الله (ص) می‌شود، یک فرمانده گروهان بود و در گردان شهید وزوایی فعالیت می‌کرد. بعدها معاون گردان می‌شود. در دوران شهید همت نیز رئیس ستاد لشکر ۲۷ می‌شود و در نهایت در عملیات والفجر ۴ شهید می‌شود.

دستیابی به مستندات زیاد درباره شهید

نویسنده کتاب «در هیاهوی سکوت» بعد از طرح مقدمه فوق به بیان این موضوع پرداخت که وقتی به ماجراهای شهید ورامینی می‌پرداختم به مستندات زیادی دست پیدا کردم و افزود: این شهید نامه‌ای خطاب به مردم ایران می‌نویسد که میثاق نامه شهادت است. درحالی که در ابتدای جنگ شهات هنوز «مُد» نبود. بعدها فرهنگ شهادت طلبی در جبهه‌ها رواج پیدا کرد.

کلاته عربی سپس به دیگر مستندات مورد استفاده برای نگارش این کتاب اشاره کرد و گفت: شهید ورامینی در عملیات‌هایی همچون والفجر مقدماتی مصاحبه‌هایی با راویان جنگ داشت. همچنین سخنرانی‌هایی انجام داده بود و در عملیات والفجر ۴ نیز مکالمات بیسیم داشت.

«در هیاهوی سکوت» بیشتر اهمیت دارد تا جذابیت

وی براساس یک تقسیم‌بندی آثار فرهنگ مقاومت براساس جذابیت اثر و اهمیت نگارش آن، کتاب «در هیاهوی سکوت» را متعلق به آثاری دانست که در آن اهمیت اثر برجسته‌تر است و ادامه داد: نگارش این کتاب را بیشتر براساس اهمیت آن دیدم و از سندهای مستقیم بیشتری استفاده کرد. برای تهیه این اثر یک بخشی از روایت‌ها را به راویان دادم و مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها، مکالمات بیسیم، احکام نظامی و دفترچه‌های راوی را مورد استفاده قرار دادم. در مورد فعالیت‌های روزهای پایانی زندگی شهید چون مستنداتی نداشتم از دفترچه راویان استفاده کردم تا مشخص کنم آن زمان ورامینی مشغول چه کارهایی بوده و –در جبهه- به کجا می‌رفته است.

وی با بیان اینکه روش خودم را در این اثر استفاده از سند مستقیم قرار دادم و سعی کردم اثری در حوزه مستند نگاری آماده کنم، تاکید کرد: ۴ سال از زمان پایان کتاب «در هیاهوی سکوت» می‌گذرد و احساس می‌کنم هرآنچه در این حوزه می‌خواستم بنویسم را تاکنون نوشتم و انگیزه‌ای برای نوشتن کتاب مشابه ندارم.

سختی‌های نگارش زندگی‌نامه

در بخش دیگری از این جلسه مرتضی قاضی، منتقد اثر ضمن اشاره به اینکه کلاته عربی در کتاب «در هیاهوی سکوت» تمام توان و هنر خود را به‌کار بسته است، گفت: نگارش زندگی‌نامه کاری بسیار سخت است چرا که با شناخت شخصیت و بازنمایی آن مواجه هستیم.

وی افزود: وقتی با شخصیت طرف هستیم و می‌خواهیم درباره آن به شکل روان حرف بزنیم، نویسنده در مقام دانای کل که جانشینی برای خداوند است، لوکیشن (مکان)، فضا و زمانه شخصیت را باید ببیند و از جایی بالاتر شخصیت شهید را می‌بینید که کار سخت و پیچیده‌ای است. در این کتاب کلاته عربی قالب سخت و پیچیده را انتخاب کرده است.

مطالعه کتاب پشت فرمان خودرو!

قاضی با طرح این سوال که ادعای اصلی کتاب «در هیاهوی سکوت» چیست، و طرح این پرسش که پاسخ از جلد آن مشخص است عناوین اصلی جلد را از کتاب چاپ قدیم و جدید خواند و ادامه داد: من کتاب چاپ قدیم را خواندم و بر اثر استفاده زیاد و ماندن زیر آفتاب کهنه شده [اشاره به در دست گرفتن زیاد] و این کتاب را پشت فرمان خودرو و در ترافیک خواندم [خنده حاضران] و این موضوع دو نکته را می‌رساند، اول اینکه انقدر اثر برایم مهم بود که نمی‌توانستم صبر کنم بعد از ساعت کار در منزل بخوانم و بعد اینکه می‌خواستم از وقت خودم برای مطالعه آن استفاده کنم.

وی اظهار داشت: این کتاب روایت مستندی از زندگی یک دانشجوی خط امام (ره) و رئیس ستاد عملیات لشکر ۲۷ است که روی جلد آمده است. این نوع بیان یعنی زندگی شهید ابعاد بیشتری داشته و در این اثر قرار است به یک موضوع –مورد اشاره روی جلد- پرداخته شود.

قاضی ادامه داد: وقتی به اثری عنوان مستند روایی زندگی بگوییم، یعنی قالب اثر روایی است.

منطق استفاده از اسناد چیست؟

این منتقد در ادامه این جلسه کارگاهی به طرح این سوال از حاضران پرداخت که آیا کلاته عربی می‌توانست از روش‌های دیگری برای آماده کردن اثر استفاده کنم و اگر بله، تا چه حد موفق می‌شد و سپس تاکید کرد: در این اثر کلاته عربی بین روایت سوم شخص و اول شخص می‌رود، جای سوال است با چه منطقی این رفت و برگشت صورت می‌گیرد. آوردن روایت‌ها و نوع استفاده از راوی اول شخص و چگونگی شناساندن آن موضوع مهمی است. کلاته عربی در انتهای متن راوی را معرفی کرده است.

قاضی در بخش دیگری گفت: وقتی بیان واقعه‌ای را براساس اسناد می‌خواهیم پیش ببریم، سند استفاده‌های گوناگونی دارد. به عنوان مثال با آوردن سند می‌خواهیم بگوییم کاری که انجام شده مستند است. گاهی هم از تعدد اسناد استفاده می‌کنیم که آن را به رخ بکشیم. به عنوان مثال در متن تاکید می‌کنیم که ۲۰ سند داریم اما به دلیل زیاد بودن تعداد از یکی استفاده می‌کنیم.

وی ادامه داد: گاهی در آثار اسنادی استفاده می‌شود که شخصیت شهید مدنظر در آن سند حرفی نزده است [اشاره به حضور کم‌رنگ شخصیت محوری اثر] اما آوردن سند حال و هوای فضا و جلسات را نشان می‌دهد. گاهی در سندها لحن و فضای جمع و کلمات و منطق جلسه منعکس می‌شود.

وی افزود: گاهی با سندها، شخصیت‌ها را می‌بینیم؛ سند یک گره از –ابعاد- شخصیت را باز می‌کند. گاهی با سند نوع رفتار، گفت‌وگو و تصمیم او را می‌فهمیم.

اهمیت نقش فعال دانای کل

قاضی سپس گفت: بخشی از اسناد کتاب «در هیاهوی سکوت» از جنس نشان دادن فضاست. در مورد این اسناد می‌بینیم حضور شهید ورامینی در آن فضا احساس نمی‌شود و این نوع سندها کمکی برای شناخت شخصیت شهید نمی‌کند. ممکن است این نوع اسناد برای نشان دادن مدیریت جلسه باشد یا اینکه گوش به فرمان بودن شهید را نشان دهد.

این منتقد ضمن تاکید بر نقش دانای کل در استفاده از اسناد گفت: دانای کل وقتی می‌خواهد اهمیت ماجرایی را به مخاطب نشان دهد باید فعال‌تر عمل کند و فقط سندها را پشت سرهم نیاورد. [اشاره به ورود نویسنده به اسناد و استفاده گزیده از متن آنها و استفاده از اسناد در خدمت اثر خودش]

قاضی خطاب به کلاته عربی گفت: انتظار داشتم ورود بیشتر و فعال‌تری در اثر می‌کردید. البته در استفاده فعال از اسناد نیاز است آن چیزی که مدنظر داریم با اشاره مستقیم و دقیق بیان کنیم [اشاره به استفاده از اسناد متناسب با حال و هوای مدنظر نویسنده کتاب] البته این کار را نباید خیلی گل درشت انجام دهیم. بیشتر منظورم این است که خلاصه آن چیزی که سند می‌خواهد بگوید را نویسنده کتاب مورد اشاره قرار دهد.

مهم بودن روایت‌ از پیرامون شخصیت شهید 

کلاته عربی در واکنش به این بخش از صحبت‌های قاضی ضمن تایید این نکات گفت: سعی کردم جلو جلو و پیشاپیش به ماجراها ورود نکنم. روش من این است که در جاییکه دانای کل هستیم از سند نگویم؛ سعی کردم روایت‌ها مکمل یکدیگر باشند و بنا ندارم با مخاطب کتاب مستقیم حرف بزنم.

وی افزود: در کتاب ورامینی، پیرامون او هم مهم است، در این کتاب مساله سپاه ۱۱ قدر را داریم و مطرح می‌کنیم. [اشاره به استفاده از اسنادی که شخصیت شهید ورامینی کم‌رنگ است] وقتی در بستر جنگ روایتی را طرح می‌کنیم داریم خود جنگ را هم روایت می‌کنیم.

قاضی در واکنش به کلاته عربی گفت: اتفاقا اگر می‌خواستید از فضای جنگ بگویید، نیاز به ورود بیشتر مستند نگار است. برای مواردی که می‌خواهیم موضوع جنگ را بگویید، نیاز است مثل کتاب‌های پژوهشی عملیاتی شروع کنیم.

ذوق زدگی برخی نویسندگان در مواجهه با اسناد!

این منتقد در ادامه گفت: کتاب «در هیاهوی سکوت» در هدف خود موفق است و نکاتی که مطرح می‌شوند برای آینده هستند؛ در مورد اسناد نامه‌ای نیاز به آوردن همه متن آن نیست.

قاضی مجدد با تاکید بر نقش آفرینی فعال نویسنده دانای کل خاطر نشان کرد: نویسندگان گاهی وقتی به سندی می‌رسند ذوق زده می‌شوند و می‌خواهند از همه آن استفاده کنند.

این منتقد با طرح نقدی درباره رابطه‌های شخصی شهید مثل روابطش با همسر و موضوع باورهای شهید که در کتاب «در هیاهوی سکوت» پرداخته نشده‌اند، تاکید کرد: موضوع –نقش- سمیه جهانگیری در کتاب و افکار او به عنوان هم‌نشین شهید کاویده نشده است.

فضای احساسی نامه‌های شهید را خراب نکردم...

کلاته عربی پاسخ داد: اینکه من به عنوان عنصر فعال و کنشگر وارد بخش نامه‌ها بشوم را نمی‌پذیرم. اما اسناد جلسات را می‌شود ورود کرد. چرا که برخی جلسات و بیسیم‌ها طولانی هستند. البته در مورد نامه‌ها هم حواسم بود که بلند نشوند. چیزی که در مورد نامه‌های ورامینی احساس کردم این بود که اگر وارد بشوم خراب می‌شود و فضای نامه می‌شکست چون متن آنها بار عاطفی دارد.

قاضی در تکمیل این صحبت‌های کلاته عربی گفت: برخی افراد در گذر زمان حال و هوایشان عوض می‌شود. برخی نامه‌ها در آن بستر زمان حال و هوای احساسی داشتند.

چند شیوه برای جابه‌جایی بین شخصیت‌ها

این منتقد در بخش دیگری ضمن اشاره به مثال‌هایی از استفاده اسناد در کتاب‌های «الف لام خمینی»، «ر» و «همپای صاعقه» گفت: در کتاب همپای صاعقه مستقیم نام افراد و مسئولیت‌شان آمده است و در ادامه بعد از دو نقطه «:» نقل قول شده است. نویسنده هم از دانای کل به اول شخص رفت و برگشت می‌کند. در کتاب «ر» (اثر مریم برادران) نویسنده جمله نقل قول اول شخص را پنهان می‌کند و در پاراگراف قبل اشاره‌ای می‌کند که در ادامه قرار است چه کسی صحبت کند. کلاته عربی از دو نقطه برای نقل قول استفاده نمی‌کند، در پاراگراف قبل هم اشاره‌ای نمی‌کند که قرار است چه کسی حرف بزند مستقیم بین اول شخص و سوم شخص رفت و برگشت می‌کند.

وی تاکید کرد: به عنوان مخاطب با «در هیاهوی سکوت» اذیت شدم؛ اینکه در نقل قول‌ها، نام افرادی که صحبت کردند مطرح نشده و تا آخر متن برویم تا آنها را بشناسیم ظلم به مخاطب است!

کلاته عربی در واکنش گفت: صحبت مستقیم با مخاطب را نمی‌پسندم و برای همین به رفت و برگشت بین اول شخص و سوم شخص [بدون اشاره پیشینی] روی آوردم. خواستم تعریف نکنم که چه کسی حرف می‌زند.

روایت اول شخص را کجا به کار ببریم؟

در ادامه این جلسه کارگاهی قاضی با طرح سوالی مبنی بر اینکه چرا در متن آثار مستند نگاری روایت‌های اول شخص می‌آوریم یک دلیل آن را انتقال لحن دانست و نشان دادن این لحن را در روایت‌های اول شخص ضروری دانست.

وی در بخش دیگری افزود: برخی روایت‌های اول شخص را به شکل یک‌دست می‌آورند. اما هر کدام باید رنگ مخصوص به خود را داشته باشد.

در همین رابطه کلاته عربی ضمن اشاره به اینکه اگر لحن در اثر نشان داده نشود یک کار مستند نگاری نیست، و روایت اول شخص دارای روح است در بخش دیگری اظهار داشت: بعضی جاها ادعاهایی وجود دارد که نیاز است روایت اول شخص استفاده شود.

قاضی تاکید کرد: گاهی بین دو نفر اختلافی هست که در چنین مواقعی روایت اول شخص به نویسنده کمک می‌کند.

کلاته عربی در سخنان پایانی خود گفت: در نگارش «در هیاهوی سکوت» از آثار گلعلی بابایی و کتاب «ر» استفاده کردم و سعی کردم مطول صحبت نکنم و گزیده‌گوی باشم.

قاضی هم گفت: به‌نظر می‌آید برای کلاته عربی واقعه و بیان آن مهم است.

همه‌ چیز را نمی‌شود همه‌جا گفت...

گلعلی بابایی، نویسنده آثار شاخص در حوزه فرهنگ مقاومت که از مهمانان این جلسه کارگاهی نقد کتاب بود در بخشی از این جلسه گفت: شهدا شخصیت‌های عمیقی دارند و هرچه سند به‌دست بیاوریم باز هم چیزهایی هستند که وقتی به آنها دسترسی پیدا می‌کنیم با خود می‌گوییم ای‌کاش آنها هم در کتاب استفاده می‌شدند.

وی افزود: شهید ورامینی یک فرد احساسی، اخلاقی و اعتقادی بود و در نامه‌هایش این موضوعات دیده می‌شوند. به تعبیر آقای کلاته عربی همین که مستند نگار درباره‌اش –صرفا- توصیف بکند خوب است. کتاب «در هیاهوی سکوت» مانند اثر «الف لام خمینی» [اثری که قاضی از استفاده اسناد در این کتاب چند مصداق آورد] نیست. هرچیزی را نمی‌شود همه جا گفت!

مجید محمد ولی، از فعالان حوزه فرهنگی دفاع مقدس نیز در سخنان کوتاهی ضمن تایید بر این نکته اگر کلاته عربی امروز بخواهد کتاب دیگری –مشابه در هیاهوی سکوت- بنویسد از روش دیگری استفاده خواهد کرد به مصداق‌هایی از شیوه نگارش آثار این نویسنده اشاره کرد که در آن استفاده از اسناد و شناساندن شخصیت‌ها به شکل دیگری صورت گرفته است./ ایبنا

منبع: مشرق

کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین قیمت کتاب مشرق دفاع مقدس نمایشگاه کتاب گلعلی بابایی مرتضی قاضی شهید عباس ورامینی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت حوزه فرهنگ مقاومت جلسه کارگاهی استفاده از اسناد هیاهوی سکوت روایت اول شخص کلاته عربی گلعلی بابایی شهید ورامینی بخش دیگری مستند نگاری رفت و برگشت شخصیت شهید روایت ها سعی کردم شخصیت ها دانای کل نامه ها نقل قول لشکر ۲۷

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۲۰۹۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مداحی که منبعش گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد

زینب حسینی روش: فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار می‌رود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوب‌های هنری و قالب‌های جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند.

هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسان‌سازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزش‌های لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأت‌های مذهبی با جمعیت قابل‌ملاحظه‌ای از افراد جامعه به‌ویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند می‌توانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأت‌های مذهبی به مخاطبان خود می‌دهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان به‌ویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبه‌رو شود.

بر همین اساس  با قاسم رضایی مداح اهل بیت (ع) گفت‌وگو کردیم که نگاهتان می‌شود:

*از نقطه شروع مداحی بفرمائید و اینکه چطور وارد این عرصه شدید؟ از محضر کدام اساتید در این زمینه بهره بردید؟

اجازه می‌خواهم با یک شعر شروع کنم؛

هر کس به نوحه خوانی او انتخاب شد / ‏از انتصاب حضرت ختمی ماب شد

مداح شد ز روز ازل هر کسی گلش / ‏مخلوط با غبار ره بوتراب شد

این انتصاب ما که بر او نوحه گر شویم / ‏ قبل از ولادت من و عالیجناب شد

بر هر زبان اجازه ذکرش نمی‌دهند / ‏ خفاش کی مدیحه گر آفتاب شد

زیر سوال گر برود ذاکر علی / ‏ باید برای فاطمه فکر جواب شد

رحمت به محتشم که به یک نوحه خوانی اش / ‏ مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

فردا که پرسش از همه گردد چه داشتی / ‏ گوید حسین: نوحه سرایان حساب شد

در همین ابتدا بگویم که من حقیقتاً شرمنده اهل بیت هستم، از این جهت وقتی جایی می‌روم خجالت می کشم که بگویم مداحم و می‌گویم من استاد دانشگاه هستم. یک زمانی در جوانی بدون لکنت می‌گفتم من مداحم.

حتی زمانی که در سپاه منصب داشتم هر جا می‌رفتم می‌گفتم بگویید ذاکر امام حسین (ع) است اما الان دیگر رویش را ندارم و خود را شرمنده آل الله می‌دانم. من هم مانند همه شیعیان در دامن پرمهر مادرم حب اهل بیت را دریافت کردم. دایی من مرحوم مشهدی جمال قلی بیگی شاعر و نوحه سرا بود و درس خوانده مکتب خانه بود می‌گفت و می‌نوشت بعد همان را با صوت بسیار خوش می‌خواند. عمویم هم در سال‌های قبل از انقلاب وقتی که با هیأت روستا به مشهد مشرف می‌شدند نوحه می‌خواند، آن زمان شاید چهل پنجاه تا ضبط صوت می‌گذاشتند و صدایش را ضبط می‌کردند. مردم می‌گفتند استاد سبزعلی وقتی نوحه می‌خواند دیگر احتیاجی به روضه نیست. ایضا مرحوم پدرم هم خوش صدا و مشوق خوبی برای ما بودند روستای ما روستای پرجمعیتی بود. یک معلمی داشتیم که اهل نیشابور بود، هیأت را ایشان در روستا بنا کرد، در این هیأت نهج‌البلاغه و رساله امام را برای مردم می‌خواند البته به دلیل شرایط خفقانی که بود می‌گفت رساله آیت الله خویی یا فلان مرجع است.

یادم است که اولین نوحه‌ام را شب ششم محرم برای حضرت قاسم (ع) خواندم، حتی شعرش هم یادم است؛

خواهرم از حرم گلاب و قرآن بیار که به میدان رود نوگل باغ بهار

قاسم بن الحسن پوشد از خون کفن من غریبم

این اولین باری بود که من خواندم، لرزیدم ولی خواندم از یک طرف عمو و از یک طرف دایی مشوق من بودند نوحه که تمام شد و ترس من هم از خواندن جلوی جمع تمام شد.

من فقط نوحه می‌خواندم، تا اینکه انقلاب شد. یکی از دوستان ما که در دفاع مقدس به شهادت رسید ایشان اهل دعا و نیایش، دعای کمیل و زیارت عاشورا بود.) شهید شکرالله غفوری (ما آن موقع اصلاً غیر از دعای توسل بقیه دعاها را نمی‌شناختیم، این شهید بزرگوار بود که دعا و زیارت خواندن را باب کرد. من هم کنار ایشان می‌خواندم، تا اینکه پایم به جبهه باز شد، مخصوصاً در پادگان آموزشی سپاه چون من خوش صوت بودم فرمانده پادگان هر جایی که من را می‌دید در برنامه‌های مختلف صبحگاه، شامگاه و غیره دعوت به خواندن می‌کرد. تا اینکه کم کم علاوه بر نوحه سایر جوانب مداحی را مانند دعا و مناجات را هم شروع کردم. البته شهید جمال قریشی که معاون فرهنگی پادگان بودند خیلی راهنمایی می‌کرد.

در عنفوان جوانی در روستایمان یک کتابخانه با چهار هزار عنوان کتاب راه انداختم، اما متأسفانه یک روز که از جبهه برگشتم دیدم یک عده کتاب‌ها را ورق ورق کرده و در بین میوه‌های چیده شده گذاشته بودند. خیلی ناراحت شدم و با گریه به خانه برگشتم و ماجرا را برای مادرم تعریف کردم. مردم هم که از ارزش این کتاب‌ها آگاه نبودند آنها را برای استفاده در باغ برداشته بودند، برگشتم و از باغ‌ها آن مقداری که سالم مانده بود را جمع کردم که چیزی حدود صد و پنجاه عنوان می‌شد.

علاوه بر خواندن کم کم مطالعه‌ام هم زیاد شد و شروع به نوشتن هم کردم. برای شهید بهشتی یک مقاله نوشتم، در جبهه جایزه گرفتم راجع به نهج‌البلاغه هم یک نوشته دارم. یادم هست که درباره نهج‌البلاغه نوشته بودم: دری است از درهای بهشت، به عثمان بن حنیف دنیا شناسی می‌آموزد برای حسن بن علی (ع) فلسفه بلند هستی، را تبیین می‌کند طلحه و زبیر را به محاکمه می‌کشد، شیطنت معاویه را برملا می‌کند و ابوموسی اشعری را در پیشگاه وجدان به محاکمه می‌کشاند.

*شما کدام لشکر بودید؟

ابتدا کردستان و گردان‌های جندالله و در سومین اعزام به لشکر ۷۲ رفتم، تقریباً پای ثابت دوکوهه و دعای کمیل و عزاداری‌ها بودم. در آن دوران جواد علی گلی، رضا پوراحمد و حاج محسن هم بودند. خواندن برای یگان‌های رزم و تشییع شهدا همیشه بود. بعد از جنگ من مسئولیت دایره قضائی و انضباطی نیروی زمینی سپاه را عهده دار شدم. در آن موقعیت هم باز پای ثابت حسینیه امام خمینی (ره) در پادگان شهید صفوی بودم، در شهادت‌ها و ولادت‌ها می‌خواندم. آقا عزیز همیشه می‌گفت یا رضایی بخواند یا آهنگران، مداح از بیرون نیاورید. ایشان به شدت با مداحان سلبریتی مخالف بود. آقا عزیز جعفری علاوه بر اینکه یک چهره نظامی هستند به شدت هم فرهنگی، دقیق و منظم هستند. تقریباً از این سال‌ها بود که در وادی مجموعه مداحان افتادم. می‌توانم بگویم از هفت هشت نفری که در این برهه با آنها آشنا شدم بهره زیادی بردم. دو جلد کتاب هم در این خصوص دارم. آبرومندان درگاه حسین (ع)، یازده پیرغلام که از دنیا رفتند. جلد دوم زندگینامه ۷۲ نفر از پیرغلامان از استان‌های مختلف را نوشتم و بسیار برایم جذاب بود.

مرحوم آقای میرزاعلی آهی را از سال ۶۰ می‌شناختم، ایشان فرمانده کمیته استان سیستان بود خیلی نمی‌توانستم ایشان را ببینیم گاهی در یادواره شهدا یا تشییع شهیدی می‌شد که می‌دیدم. از سال ۲۶ ارتباطم با ایشان مانند پدر و فرزندی شد. ایشان بنده را به نوشتن و تألیف کتاب ترغیب می‌کردند. تا آن زمان من زیاد نوشته بودم اما دنبال کتاب شدنش نبودم که ایشان دستور دادند، بعد از آن تا کنون ۴۰ عنوان کتاب تألیف کردم که حدود ۶۴ تایش چاپ شده و مابقی هم در حال چاپ است. از دیگر بزرگوارانی که من از آنها آموختم مرحوم نادعلی کربلایی است، فرزند ایشان شهید حسین کربلایی همرزم ما بودند، دو تا از فرزندانشان در جبهه شهید شدند. استاد دیگر حاج اسماعیل ولی خانی بودند که حقیقتاً نظیر نداشتند، ایشان هم پدر دو شهید بودند. نام و زندگینامه این دو مداح گرامی هم در کتابم آورده‌ام.

از زمانی که بسیج مداحان را تأسیس کردیم با افرادی ارتباط گرفتم که فوق العاده بودند، مانند مرحوم حاج محمود اکبرزاده در مشهد، هر وقت که برای مأموریت به مشهد می‌رفتم به نجاری ایشان سر می‌زدم، می‌نشستم و با ایشان صحبت می‌کردم و از ایشان اجازه می‌گرفتم که کارم را در خراسان شروع کنم. اگر بخواهم کلی بگویم همیشه سعی کردم از همه آدم‌ها حتی از یک بچه‌ای که می‌دیدم سرمشقی بگیرم. یادم هست در یک سفر کربلا یک آقای مداحی قرآن را به غلط خواند، یک پسربچه هشت ساله درگوشی به این آقا تذکر داد که شما اشتباه خواندید، ایشان هم عصبانی شد و فریاد زد گفت بچه برو بگو بزرگترت بیاد پسربچه گفت من نمی‌خواستم خودم را معرفی کنم من حافظ کل قرآن هستم، داستان آن روز پسربچه و مداح استاد من شد که اگر کاری را بلد نبودم ورود نکنم. این آموزه دین هم هست و اهل بیت به این مساله توصیه فرمودند که اگر کسی علم کاری را نداشت وارد آن کار نشود که این عین جهالت است. زندگینامه مرحوم علامه، حاج اکبر ناظم، آقا مصطفی هاشمی دانا، خالق فکری اردبیلی و بعضی عزیزان دیگر را نوشتم و سعی کردم از هر کدام بیاموزم.

*درباره آثار و تالیفاتتان در زمینه مداحی بفرمائید؟ از بین کتاب‌های خودتان کدام را مهم‌تر می‌دانید و علتش چیست؟

تالیفات بنده در سه حوزه متمرکز است؛ حوزه اول که تخصصم است حوزه حقوقی است. در حال حاضر چند تا از کتاب‌های حقوقی من در دانشگاه تدریس می‌شود که یکی از آنها را خیلی دوست دارم. کتاب «حق بر آموزش» مطالعه تطبیقی لوازم و مقتضیات بر آموزش در تمام دنیا کار شده است. این کتاب در خصوص حقوق عمومی نوشته شده و رسته‌های مختلفی دارد. جهاد دانشگاهی نام کتاب را به «حقی بر آموزش در اسناد بین‌المللی و داخلی» تغییر داده است. از جمله بخش‌های این کتاب می‌توان به معلولین و آموزش، کودکان کار و آموزش، بازماندگان تحصیل و آموزش، زبان مادری و آموزش، ادبیات دینی و آموزش، جامعه شناسی، بومی سازی آموزش، لیبرالیسم و آموزش، سوسیالیسم و آموزش اشاره کرد.

حوزه دوم تالیفات بنده حوزه کتاب‌های تاریخی و فقهی است. کتاب «هدایت پنهان» تقریباً سه چهار بار چاپ شده است، این کتاب در خصوص نقش شبکه وکالت در پیام رسانی ائمه علیهم السلام به مردم است. از زمان حضرت جواد (ع) ارتباط مردم با اهل بیت خیلی بسته شد، اما حدود سی وکیل داشتند و از این طریق با مردم ارتباط می‌گرفتند.از جمله وکلای ائمه در این دوران علی بن یقطین، علی بن مهزیار، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و نواب اربعه بودند. این کتاب هم کتاب خوبی است که در رسانه هم از آن رونمایی شد. علامه جوادی آملی کتاب را که دیدند بوسیدند و هم از اسم کتاب هم از موضوع کتاب تقدیر کردند.


 

سومین حوزه تالیفات من حوزه مدیحه سرایی اهل بیت (ع) و شهدا است. چند کتاب درباره شهدا نوشتم، از جمله کتاب «دایره‌المعارف نینوا» که درباره شهدای تیپ نینوا است. اما در حوزه مداحی سه تا از کتاب‌هایم را خیلی دوست دارم. کتاب «چهره بی غبار عاشورا در مقتل» یک کتاب ۶۶۰ صفحه‌ای است که آیت الله حسینی اراکی در مقدمه آن نوشتند این کتاب در اسلام بی نظیر است. این کتاب تدریس هم شده است. در این کتاب ۱۰ عنصر مقتل شناسی را بررسی کردم. فایل کامل این کتاب را به یکی از مراکز مهم فرهنگی فرستادم، یک ماه بعد یک نفر از آن مجموعه با من تماس گرفت و گفت کتاب شما را بررسی کردیم، بسیار عالی است اما در اولویت ما نیست. گفتم می‌دانم اولویت شما این است که سی شب ماه رمضان تو دعا بگذارید، اگر اولویت فکر و تفکر بود الان به اینجا نمی‌رسیدیم. روزی جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث داشتند اما امروز بعضی مداحان در پوشش خود دچار مشکل هستند، بعضی همین حکم ساده تشبه به کفار نداشتن را رعایت نمی‌کنند لباس‌های تنگ یا خارج از شأن یک مداح می‌پوشند و کار خود را هم درست می‌دانند. متأسفانه مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است، حتی مقتل را هم از سرچ گوگل به دست می‌آوردند و همین عدم مطالعه باعث شده تا برخی اطلاعات غلط را به مخاطب خود انتقال دهند.

به هر صورت در این کتاب شانزده عنصر مقتل شناسی بررسی شده است. در جلد دوم آن از دلایل «ما رایت الا جمیلا» گفتم. آیت الله جوادی آملی بر این کتاب تقریض کردند. در این کتاب ۶۰۰ صفحه‌ای چند عنصر مهم و اساسی از ۱۰ عنصر مقتل شناسی را تشریح کردم و همه مطالبی هم که بیان شده بر اساس مبانی دینی، فقهی، روایی و قرآنی بوده است.

کتاب دیگری که جلد سوم همین مجموعه است کتاب فنون مداحی و روضه خوانی است که در آن از فن فهرست کردن، فن گریز، فن روانشناسی زیبایی، اخفا و اظهار خواندن در روضه خوانی و غیره گفتم. این مجموعه سه جلدی شامل چند هزار صفحه است. متأسفانه متولیان بارها قول مساعدت دادند هنوز یک ریال هم کمک نکردند، مسئولی دیگر قول کاغذ دادند که آن هم محقق نشد، رئیس یک مجموعه شهرداری تهران کلی از کتاب تعریف کردند اما الان دو ماه است که جواب تلفن من را هم نمی‌دهند. اما دو خانم و دو تا خواهر شجاع آمدند پای کار و ویراستاری این کتاب را پذیرفتند. برای این کتاب پیش فروش هم گذاشتیم که چند نفر از مداحان نفر آمدند و هر کدام با یک میلیون تومان کتاب را پیش خرید کردند. دو کتاب دیگر هم در حوزه اهل بیت (ع) تألیف کردم. یکی از این کتاب‌ها خلاصه آن مجموعه سه جلدی و با عنوان «چه بخوانیم» است. برای این کتاب هم از یک طلبه خواستم تا منابعش را جمع‌آوری کند. کتاب برای راحتی کار مداحان و روحانیون در قطع کوچک و جیبی است.

متأسفانه ما در کشور مشکل عزم داریم، عزم جدی در خیلی از امور و حوزه‌ها دیده نمی‌شود، به خصوص حوزه‌هایی مانند اقتصاد، خودرو، فرهنگ و امثال آن با ضعف عزم مواجه هستند. در خصوص مداحی هم به نظرم شاید فقط بنیاد دعبل با همه گرفتاری‌هایی که دارد، باز هم کارش را درست انجام می‌دهد. اما بقیه تشکل‌ها خیلی فعال نیستند و گویی فقط یک اسم دارند، ضربه‌ای که تشکل‌های مختلف به جامعه مداحی زدند، ضربه سختی است که راحت نمی‌توان جبران کرد. از وقتی که این تشکل‌ها ایجاد شد مجامع الذاکرین کمرنگ شد، برخی ازمجامع ۵ هزار جمعیت داشت، ماه رمضان‌ها جا برای نشستن نبود، جلسات آقای اکبرزاده مشهد جا شاید نبود، البته خود آقای اکبرزاده هم کاریزما داشتن اما به هر نحو مجمع کارش را درست انجام می‌داد اما متأسفانه تشکل‌ها حتی همان بسیج مداحان که من خودم راه انداختم، اخلال در کار ایجاد کرد.

من از روز اول هم با این کار مخالف بودم، معتقدم هیأت رزمندگان به تمام هیئات کشور لطمه زده است، از وقتی هیأت رزمندگان رو آمد هیأت‌های شهرها و استان‌ها به صورت نیمه تعطیل درآمدند، الان خود هیأت رزمندگان هم این‌طور شده است. طوری که الان وقتی برنامه‌ای می‌گیرند زیاد رسانه‌ای نمی‌کنند، مراسم دعای ندبه شأن ازنظر کمّی تقلیل پیداکرده است، این را از آمار صبحانه‌هایی که آماده می‌کنند، می‌گویم. در حالی که برخی جلسات هفتگی در هیأت‌ها بیش از سیصد نفر حضور دارند، آنها نه رسانه دارند، نه امکانات خاص دیگری.


 

ساسا تعریف شما از فن مداحی چیست و اصلی‌ترین کارکرد فن مداحی را در چه چیزی می‌بینید؟

رهبر معظم انقلاب درباره مداح و مداحی فرمودند: «مادح خورشید مداح خود است»، در همین جمله کوتاه رازها نهفته است. مداح باید بداند که مدح خورشید می‌کند. امروز بزرگترین اشکال مداحان ما این است که مداح نیستند و مداحی را فقط برای مداحی انجام می‌دهند، مانند نمازی که کسی فقط برای رفع تکلیف انجام می‌دهد. واضح است که چنین نمازی انسان را به معراج نمی‌برد. مداحی که صرفاً برای رفع تکلیف باشد نیز اثری نخواهد داشت، از آن بدتر زمانی است که مداح به قصد خودنمایی بخواند. گاهی هیأت‌ها یا مداح اینقدر درگیر بنر و پوستر و تبلیغات می‌شوند که از اصل کار مداحی و برگزاری هیأت غفلت می‌کنند. گاهی هم این حجم از توجه به فرعیات و ظواهر برای پوشاندن ضعف‌های اخلاقی و فنی است. در گذشته این همه طلاق در جامعه مداحی وجود نداشت اما امروز متأسفانه هست. همه اینها به این دلیل است که ما تعریف درستی از مداحی نداریم.

مداحی چیست؟ آیا صرف اینکه یک نفر برای دیگران بخواند، این مداحی است، اگر این باشد که خواننده‌ها هم همین کار را می‌کنند. مداحی چیزی فراتر از خواندن است، مداحی یعنی به درستی معرفی کردن مادح. امام رضا (ع) فرمودند: درباره ما چیزی از خود نگویید، بلکه همان را بگویید که ما راجع به خودمان گفتیم. داستان جالبی در این باره از امام صادق (ع) نقل شده است؛ شخصی بر امام صادق (ع) وارد شد دست روی سینه گذاشت و گفت السلام علیک یا شریف، شریف صفت و ویژگی خوبی است ظاهراً این فرد حرف بدی نزده بود امام صادق (ع) قبل از اینکه جواب سلام این شخص را بدهند فرمودند برادر کنیه تو چیست گفت ابوعبدالله امام فرمود سلام علیکم یا ابوعبدالله، گفتند ما را به کنیه خودمان بخوانید، از خودتان برای ما کنیه درست نکنید. این برخورد امام اهمیت مداحی و درست سخن گفتن درباره اهل بیت (ع) را می‌رساند، نمی‌شود هر حرفی را درباره این بزرگواران زد. فرمودند: «ان امرنا صعب مستصعب» امر ما سخت دشوار است. اما متأسفانه امروز برای خیلی‌ها راحت شده و راحت به این قضیه نگاه می‌کنند. هر فردی با چند مستمع و یک بلندگو و یک شال گردن و خواندن خود را مداح می‌داند، اینها خوب است اما کافی نیست. مداحی اهل بیت (ع) امر خطیری است و کسی که پا در این عرصه می‌گذارد باید از جهات مختلف علمی، اخلاقی و عملی روی خود کار کند. مداحی که می‌آید در رسانه ملی می‌گوید مرا به لاک مشکی آن خانم پشت دسته عزایت ببخش، معلوم است که یا چیزی از احکام دین نمی‌داند یا می‌داند و اهمیت آن را متوجه نشده است. کسی که لاک می‌زند جدای از آنکه خود را در پیش نامحرم تزئین کرده که حرام است نماز و طهارتش هم به مشکل برمی خورد، وقتی یک مداح چنین حرفی می‌زند به طور ضمنی این عمل غلط را تأیید کرده است.

به قول شاعر:

دلم قربانی آن سر که با خنجر کند بازی / ‏ به روی نیزه دست افشان، رود تا سر کند بازی

مرا روزی خور خوان خسان کردند و می‌ترسم / ‏ در این بازار، زر با حرمت بوذر کند بازی

چو واعظ پایبند صحبت خود نیست، جادارد / که حرمت بشکند، محراب با منبر کند، بازی

خدا فرمود: با جبرائیل دنیا جای بازی نیست / ‏ که با انگشتری، یک لحظه پیغمبر کند بازی

مرا در دل به گاه مرگ این یک آرزو باقی است / ‏ که ابراهیم دل با آتش محشر کند بازی

خلاصه بگویم، فن مداحی این است که مداح از همه علوم بداند، عربی بلد باشد، چرا که همه کتاب‌های ما یا ترجمه عربی شده یا از عربی ترجمه شده است. مداح باید بتواند از این کتاب‌ها استفاده کند. الان متأسفانه اگر کتاب نفس المهموم را جلوی بسیاری از مداحان بگذارید نمی‌توانند بدون غلط از رویش بخوانند. یا کتاب «قَمْقامِ زَخّار وَ صَمْصامِ بَتّار» فرهاد میرزا معتمد الدوله، این کتاب هم کتاب باارزشی است، اما چند نفر با آن آشنا هستند یا می‌توانند از رو بخوانند. متأسفانه مداحان ما با کتاب‌های مرجع آشنایی ندارند. من جایی برای آزمون و تست رفته بودم، به یک نفر گفتم چه کتاب مقتلی خوندی گفت جلد یک و دوی گلچین احمدی، گفتم آن کتاب ده جلد است باید همه اش را می‌خواندی اما این مقتل نیست. پرسیدم دیگر چه خواندی گفت لهوف گفتم معنی لهوف را می‌دانی گفت احتمالاً جمع لحاف است، یعنی این بنده خدا اصلاً کتاب را نمی‌شناسد و فقط یک چیزی شنیده است.

وقتی یک نفر حتی معنی نام کتاب را نمی‌داند، چطور می‌خواهد از این کتاب برای مردم نقل کند. به همین دلیل است که می‌گویم مداح باید با علوم مختلفی که با مداحی در ارتباط است مانند عربی، علم رجال، صرف و نحو و غیره تا حدودی آشنایی داشته باشد. باید با راویان صحیح حدیث و جاعلان حدیث آشنایی داشته باشد تا دچار اشتباه نشود، ما حتی در برخی از کتب حدیثی، احادیث جعلی داریم، مداح باید حواسش به این مسائل باشد، هر حرفی را نقل نکند هر مطلبی که از هر کتابی خواند بلافاصله برای مردم بازگو نکند، کتب مرجع را بشناسد، احادیث و روایات معتبر را بشناسد و از آنها استفاده کند. مداحی که با کتاب و مطالعه سروکار ندارد و محل رجوعش سرچ گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد. توانمندی در این بخش از فنون مداحی شاید از هر بخش دیگری مهم‌تر و واجب تر است، اگر مداح به لحاظ موسیقی و فن خواندن چندان هم حرفه‌ای نباشد قابل تحمل است اما اینکه حرف بی سند و مدرک بزند و اطلاعات غلط به مردم بدهد با هیچ چیز قابل جبران نیست. البته فنون خواندن و زیبا خواندن هم در جای خود مهم است. ما یک مجموعه آموزشی با عنوان الحان الذاکرین تهیه کردیم که شامل هزار صفحه کتاب و ۷۲۷ ساعت نغمات با ذکر نام دستگاه، آواز یا گوشه مناسب می‌باشد.

ده هزار نسخه از این مجموعه در سال ۷۰ به فروش رفت. در گذشته اینقدر جلسات مداحی زیاد نبود، شاید در یک روستا یا شهر سالی ده یا بیست روز مجلس مناسبتی محرم یا ماه رمضان بود و تمام می‌شد. اما الان به هر مناسبتی مجالس برگزار می‌شود، این شرایط جدید می‌طلبد که علم و آمادگی مداح هم صد برابر قبل شود. البته بعضی از مناسبت‌هایی که جدیداً باب شده هم جای تردید دارد و مداحان باید حواسشان به این مناسبت سازی ها باشد. آیا اینها را امام صادق (ع) گفته امام باقر (ع) گفته، خب اینها بدعت است. مداح باید حواسش به این موضوعات باشد و درگیر بدعت‌ها و رسم و رسوم من درآوردی نشود. باید مداحان و علمای تراز گذشته را الگوی خود قرار بدهیم، آنها چطور رفتار کردند ما هم راه آنها را برویم، نقل است به مرحوم قاضی نور الله شوشتری ایراد گرفتند، سه سال منبرش را تعطیل کرد رفت تحقیق و مطالعه کرد حتی به هند رفت و در یک کتابخانه در هند منبع حرفی را که راجع به امام حسن عسکری (ع) زده بود پیدا کرد، برگشت و به مردم گفت این سند حرفی است که من درباره امام زدم، این شیوه و رفتار اهمیت مساله را می‌رساند، ضمناً سختی کار را هم می‌رساند. مداح باید وقتی حرفی می‌زند معتبر باشد، باید طوری حرف بزند که مردم بتوانند روی حرفش حساب کنند و بدانند که حرف بیخود و بی سند نمی‌زند.

منبع: خبرگزاری مهر

دیگر خبرها

  • حضور مرکز گسترش با ۲۲ کتاب در نمایشگاه کتاب تهران
  • پیگیری و تسهیل رفع مشکلات اهالی کلاته محمدعلی پهلوان
  • مداحی که منبعش گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد
  • نامه نگاری های ارتقای آبسرد به بخش انجام شده است
  • وقتی «علی خاوری» ابراهیم هادی زمانه شد
  • ۱۰‌ماه با علی خطیر؛ هیاهوی بزرگ برای هیچ!
  • آموزش روز چهارم، پخت مرغ با سبزی معطر
  • سوالات امتحانات نهایی دانش‌آموزان چطور طراحی می‌شود؟
  • عبور از زمین کشاورزی برای رسیدن به منزل/ جاده‌ای با ۸ ماه بلاتکلیفی در بجنورد+ فیلم
  • فیلم| عبور از زمین کشاورزی برای رسیدن به منزل/ جاده‌ای با هشت ماه بلاتکلیفی